ژنتیکدانها میگویند بالاخره به این پرسش که اجداد ما، کی و کجا با نئاندرتالها آمیزش داشتهاند، پاسخ گفتهاند.
تاریخ بشریت به خوبی بر سریالهای آبکی و فیلمهای هیجانی هالیوودی منطبق است. آخرین باری که شاخ روی سرمان سبز شد، بهخاطرداستان عشق و جنگی حماسی در یک دورهی ماقبلتاریخ بود.
همهچیز از دنیای مردمشناسی شروع میشود که در آن پژوهشگران با استفاده از تازهترین فنآوریهای توالی ژنوم و ترفندهای تحلیل دادهها، چموخم را درآوردهاند.
داستان از ۲۰۱۰ آغاز شد؛ زمانیکه مردمشناسان اعلام کردند که برای اولین بار توالی ژنوم نئاندرتالها را بدستآوردهاند. و همزمان اینکه انسانها و نئاندرتالها در بخش کوچکی -بین ۱ تا ۴ درصد- از ژنومهایشان مشترکند، مانند بمب صدا کرد.
یک چیز غیرعادی وجود دارد: همهی انسانها این ژنومها را ندارند. درواقع، میتوان انسانها را با توجه به این معیار به دو دسته تقسیم کرد. یک دسته انسانهایی از افریقای سیاه که DNA نئاندرتالی اندکی دارند، و دستهی دوم بقیهی ما که آن را داریم.
علت این تفاوت چیست؟ نئاندرتالها حدود ۴۰۰٫۰۰۰ سال پیش به اروپا رسیده و تقریبا ۳۰٫۰۰۰ سال پیش ناپدید شدند. انسانهای امروزی پس از آن و در حدود ۲۰۰٫۰۰۰ سال پیش در افریقا ظاهر شده و ۸۰٫۰۰۰ سال پیش در اروپا پیشروی کردند.
درنتیجه یک نظریه این است که انسانهای امروزی که به اروپا تجاوز کردند، باید بهشکل شیطنتآمیزی از وجود نئاندرتالهای محلی که در آنجا ساکن بودند، لذت بردهباشند. اما انسانهایی که در افریقا ماندهاند ضیافت را از دست دادهاند، و درنتیجه در DNA ها تفاوت دیدهمیشود.
اما یک فرضیهی دیگر هم وجود دارد. انسانها و نئاندرتالها اجداد مشترکی دارند که در حدود ۵۰۰٫۰۰۰ سال پیش در افریقا میزیستهاست. برخی از این مردان جهش یافته و به شکل نئاندرتالها متحول شدهاند.
اما از میان دیگرانی که به شکل انسانهای امروزی متحول شدند ، برخی باید بیشتر از دیگران با نئاندرتالها در ارتباط میبودهباشند. نظریهی دوم مبنی بر این است که این جدایی باید در ساختار جوامع ابتدایی انسانهای امروزی در افریقا برقرار شدهباشد.
زمانیکه انسانهای امروزی بالاخره افریقا را به مقصد اروپا ترک کردند، گروهی که تماسشان با تماس با نئاندرتالها بیشتر بوده سفر کرده و در عوض، انسانهایی که کمتر در تماس موثر با نئاندرتالها بودهاند، برجای میمانند؛ نتیجه تفاوت در ژنومها شدهاست که امروز شاهد آنیم.
این روزها، اسریرام سنکارارامن در مدرسهی پزشکی هاروارد و برخی همکاران میگویند که راهی برای تشخیص این دو سناریو یافتهاند.
راهکارشان برپایهی نحوهی جابهجایی مواد ژنتیکی در هر نسل است. این جابهجایی تضمین میکند که با گذر زمان واحدها کوچکتر میشوند. بنابراین اندازهی این واحدها سنجهای برای تعیین عمر آنها به دست میدهد.
سانکارارامن و همکاران میگویند که با این مقیاس، باید انسانها و نئاندرتالها بین ۴۷٫۰۰۰ تا ۶۵٫۰۰۰ سال پیش ژنهایشان را به اشتراک گذاشتهباشند؛ درست بعد از خروج از افریقا.
شاهد خوبی برای نظریهی اول است که انسانها و نئاندرتالها در ۵۰٫۰۰۰ سال پیش از این در اروپا روابط عاشقانهی بیحدوحصری داشتهاند؛ هرچند که داستان واقعی احتمالا بیشتر شبیه به تجاوز و چپاول بوده تا صلح و عشق.
این قطعهای جذاب از یک بخش علم است که دارد روش اندیشیدن ما در مورد خودمان و رابطهمان با جهان پیرامون را تغییر میدهد.
بخش بعدی... مثلث عشقی با دنوسیوان.
پینوشت:
دنوسیوان: اعضای دورهی تاریخی پالئولیتیک ـپارینه سنگی ابتدایی (از حدود ۲ میلیون تا ده هزار سال پیش - پیش از دوران میان سنگی است)- که ژنوم هایی مشابه انسانها داشتهاند.
منبع:
http://www.technologyreview.com/view/428880/genetic-analysis-solves-human-neanderthal/
ماخذ:
arxiv.org/abs/1208.2238: The Date Of Interbreeding Between Neandertals And Modern Humans